نویسنده: مهشید فروغان




 

معالجه ی قطعی بیماری آلزایمر هنوز مقدور نیست و دستیابی به آن در آینده ی نزدیک نیز بعید به نظر می رسد، لذا برای اقدامات درمانی باید اهداف عملی تر و دست یافتنی تری در نظر گرفت. در سال های اخیر اغلب روش های درمانی، اعم از دارویی و غیردارویی، بر دو هدف عمده تأکید دارند:
1) کاهش نگرانی بیمار و مراقب
2) ارتقای کیفیت زندگی بیمار و مراقب

درمان های دارویی

داروهایی را که در درمان بیماری آلزایمر به کار می روند می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:

1- داروهایی که در درمان علایم شناختی موثرند

همان طور که قبلاً به آن اشاره شد، افت حافظه و اختلال در تفکر، استدلال، قضاوت، ادراک، کاربرد صحیح زبان، توجه و تمرکز و نیز توانایی ارزیابی، برنامه ریزی، تصمیم گیری و اجرا علایم اصلی و هسته ای بیماری آلزایمر را تشکیل می دهند. داروهایی که برای کنترل این دسته از علایم به کار می روند به دو گروه تقسیم می شوند:

داروهای کولینرژیکی:

استیل کولین (acetylcholine) یکی از واسطه های شیمیایی مغز است که در ثبت، نگهداری و یادآوری اطلاعات در مغز نقش کلیدی دارد. سلول های عصبی ترشح کننده ی این ماده در زمره ی نخستین سلول هایی هستند که از تغییرات آسیب شناختی بیمار‌ی آلزایمر متأثر شده و می میرند. از این رو، محققانی که در زمینه ی کشف داروهای مؤثر بر بیماری آلزایمر فعالیت می کنند، در سال های اخیر بخش مهمی از کار خود را بر ابداع داروهایی متمرکز کرده اند که سبب تقویت سلول های کولینرژیکی می شوند. اغلب این داروها فعالیت آنزیمی به نام استیل کولین استراز (acetylcholine esterase) را مهار می کنند که سبب خرد شدن و تجزیه ی استیل کولین می شود. این مکانیسم میزان استیل کولین در دسترس سلول های عصبی را افزایش داده و عملکرد حافظه را تسهیل می کند. این داروها می توانند علایم بیماری را در برخی از بیماران برای مدتی محدود تخفیف دهند ولی چون با مرگ تدریجی سلول های کولینرژیکی روزبه روز استیل کولین کمتری تولید می شود، متأسفانه با پیشرفت بیماری، این داروها قدرت اثر خود را از دست می دهند به طوری که در مراحل شدید و پایانی بیماری عملاً بی اثرند. به عبارت دیگر، داروهای بازدارنده ی کولین استراز فقط در مراحل خفیف و متوسط بیماری می توانند به مبتلایان کمک کنند. قیمت گران این داروها سبب شده است که شرکت های بیمه مقررات مخصوصی را برای پرداخت بهای آن ها تدوین کنند، از جمله آن که دارو باید توسط متخصص یکی از رشته های اعصاب و روان، مغز و اعصاب یا طب سالمندی نسخه شده باشد و تأثیر دارو در طی شش ماه نخست تجویز آن بر مبنای مقیاس های ارزیابی استاندارد شده اثبات شود. علاوه بر آن، در صورتی که نمره ی بیمار در آزمون شناختی تعیین شده از حد نصاب کمتر شد، معمولاً شرکت بیمه از پرداخت بهای آن سرباز می زند. در ایران نیز برخی از این ضوابط از جمله تهیه ی نسخه از طریق تخصص های نام برده رعایت می شود، ولی متأسفانه تنها یکی از داروهای این گروه به نام ریواستیگمین( با نام تجاری Exelon) از پوشش بیمه ای برخوردار است و بهای دو داروی دیگر، گالانتامین و دونپزیل، توسط بیمه پرداخت نمی شود. البته،‌رایزنی هایی برای تغییر این روند در دست انجام است.

ممانتین (memantine):

ممانتین دارویی است که با تأثیر بر گلوتامات (glutamate)، یکی دیگر از واسطه های شیمیایی مغز، اثر خود را اعمال می کند. مهار این واسطه ورود کلسیم را به درون سلول های عصبی کاهش داده و با جلوگیری از تحریک بیش از حد، آن ها را از آسیب محافظت می کند. بر خلاف داروهای بازدارنده ی استیل کولین استراز که بیش تر بر مراحل خفیف تا متوسط بیماری آلزایمر تأثیر گذارند، تأثیر ممانتین بر علایم مرحله ی شدید بیماری مورد تأیید مراکز علمی قرار گرفته است ولی از آن جا که از معرفی آن زمان زیادی نگذشته است، هنوز در بسیاری از کشورهای از جمله در ایران در زمره ی داروهایی که به آن ها یارانه تعلق می گیرد در نیامده است.

2- داروهایی که درمان علایم روانی - رفتاری مؤثرند

بسیاری از بیماران آلزایمر، خصوصاً‌ در مرحله ی متوسط یا میانی آن، علاوه بر علایم اختلال شناختی به علایم روانی و رفتاری از جمله افسردگی، اضطراب، بی خوابی، توهم، سوءظن، بی قراری و پرخاشگری گرفتار می شوند. بروز این علایم مراقبت از بیمار را دشوارتر می کند و بر اعضای خانواده که با تأثیر تباه کننده ی بیماری بر شخصیت و عواطف بیمار مواجه می شوند، فشاری مضاعف وارد می آورد. این علایم ممکن است با مداخلاتی مانند اطمینان بخشی، تغییر محیط یا رفع عللی چون تب و درد تسکین یابند ولی گاه این گونه مداخلات مؤثر نیستند و تجویز دارو ضرورت پیدا می کند. این داروها را می توان به چند گروه تقسیم کرد:

آرام بخش های قوی:

این داروها که نورو لپتیک (neuroleptic) و ضد پیسیکوز (anti-psychotic) نیز خوانده می شوند در کنترل علایمی مانند بی قراری، پرخاشگری، توهم و هذیان کاربرد دارند. هالوپریدول (haloperidol) یکی از داروهای این گروه است که در کنترل علایم بیماری آلزایمر زیاد مورد استفاده قرار می گیرد. دوزهای متوسط این دارو گاه علایم ناخواسته ای شبیه بیماری پارکینسون ایجاد می کند، به این معنی که بیمار با مصرف این دارو به لرزش، سفتی عضلات و سختی حرکات دچار می شود. این عارضه خصوصاً در بیماران سالمند شایع تر بوده و ممکن است با دوزهای کم دارو نیز دیده شود. با داروهای جدیدتر این گروه، مانند ریس پریدون (risperidone)، عارضه ی فوق کمتر دیده می شود. تحقیقات انجام شده تأثیر مثبت ریس پریدون را در کنترل پرخاشگری و هذیان های بیماران تأیید نموده اند، ولی این دارو ممکن است خطر بروز سکته ی مغزی را اندکی افزایش دهد. از داروهای دیگر می توان اولانزاپین (olanzapine) و کیوتیاپین (quethiapine) را نام برد که هنوز تحقیقات درباره ی آن ها کامل نشده است، اما یافته های اولیه حاکی از آن است که خطر سکته ممکن است با اولانزاپین نیز تا حدودی افزایش می یابد.

داروهای ضد افسردگی:

علایم افسردگی به وفور در بیماران مبتلا به آلزایمر دیده می شوند. این علایم به درمان با داروهای ضدافسردگی مانند فلوکستین (fluoxetine) و سیتالوپرام (citalopram) خوب جواب می دهند ولی باید دقت کرد که کم ترین مقدار مؤثر دارو برای بیمار تجویز شود.

داروهای ضد اضطراب:

حالا اضطرابی شامل ترس های بی دلیل و حمله های اضطراب برای بیمار مبتلا به دمانس بسیار رنج آور است و بر اعضای خانواده نیز فشار فراوانی وارد می آورد. گروهی از داروهای ضداضطراب به نام بنزودیازپین ها (benzodiazepines)، شامل داروهای شناخته شده ای مانند اکسازپام (oxazepam) و لورازپام (lorazepam)، وقتی برای مدتی کوتاه تجویز می شوند در کنترل اضطراب مؤثرند ولی مصرف بلند مدت آن ها سبب می شود رفته رفته از آثار درمانی آن ها کاسته شده و نسبت به آن ها سبب می شود رفته رفته از آثار درمانی آن ها کاسته شده و نسبت به آن ها تحمل ایجاد شود. افزایش دوز دارو نیز گاه علایم شناختی را تشدید کرده و بر وخامت حال بیمار می افزاید. قطع ناگهانی این داروها نیز صلاح نیست چون ممکن است با تشدید علایم اضطرابی همراه شود، لذا حتماً قبل از اقدام به قطع دارو باید با پزشک معالج مشورت نمود.

داروهای خوب آور:

خواب نرفتن و بی قراری در ساعات شب، خصوصاً در صورت تداوم، مشکلات فراوانی را برای بیمار و مراقب به همراه دارد. بسیاری از داروهایی که به منظور کنترل علایم روانی - رفتاری بیماران آلزایمر تجویز می شوند ممکن است سبب خواب آلودگی در طی روز و بی خوابی در ساعات شب شوند. معمولاً فعالیت و سرگرمی کافی در طی روز نیاز بیمار را به داروهای خواب آور کاهش می دهد. در مجموع بهتر است مصرف داروی خواب آور را در انتهای فهرست مداخلات ممکن قرار دهیم زیرا نسبت به این داروها نیز به سرعت تحمل ایجاد می شود و قطع آن ها حداقل به طور موقت بی خوابی را تشدید خواهد کرد.

به یاد داشته باشید که

همه داروها آثار جانبی دارند و ممکن است به تشدید علایم بیماری منجر شوند.
همیشه از پزشک بپرسید که داروی تجویز شده به چه کار می آید و آثار جانبی آن کدام اند.
اگر دارویی در ابتدا مفید افتاد، به این معنی نیست که با گذشت زمان نیز کماکان مفید باقی خواهد ماند، زیرا آسیب های مغزی ناشی از بیماری ایستا نیستند و تغییر می کنند.
از داروها نتیجه ی فوری انتظار نداشته باشید چون برای شروع تأثیر اغلب آن ها، خصوصاً داروهای ضد افسردگی، هفته ها وقت لازم است. با پزشک معالج درباره ی زمان لازم برای اثر بخشی دارو مشورت کنید.
ارزیابی منظمِ لزوم و مقدار مورد نیاز داروهای تجویز شده از اقدامات ضروری است.
فهرست کاملی از داروهایی که بیمار به طور منظم یا در صورت نیاز مصرف می کند تهیه کرده و، در کلیه ی مراجعات به پزشک، آن را به همراه داشته باشید.
بسیاری از بیماران برای کنترل علایم بیماری آلزایمر یا بیماری های همزمان موجود، داروهای مختلفی مصرف می کنند که ممکن است توسط پزشکان متفاوتی تجویز شده باشند. این داروها ممکن است با یکدیگر همسازی نداشته باشند. توصیه می شود که در مورد تأثیر متقابل این داروها با پزشک معالج مشورت شود.
پرسش های زیر می توانند اطلاعات شما را درباره ی داروی که برای خویشاوندتان تجویز شده کامل کنند.
1. داروی تجویز شده چه منافعی دارد؟
2. چه قدر طول می کشد تا اثر کند؟
3. اگر یکی از وعده های دارو مصرف نشد، چه کار می توان کرد؟
4. آثار جانبی شناخته شده ی دارو چیست؟
5. اگر بیمار به آثار جانبی گرفتار شد، می توان دارو را قطع کرد؟
6. اگر به دلیلی دارو ناگهان قطع شود، چه پیش می آید.
7. چه داروهایی، اعم از آن هایی که با نسخه یا بدون نسخه تهیه می شوند، با داروی تجویز شده نا همسازند؟
8. آیا داروی تجویز شده بر بیماری های دیگری که فرد همزمان به آن ها مبتلا است تأثیر منفی دارد؟
9. مشاهده ی کدام تغییرات در بیمار، گزارش فوری به پزشک را ایجاب می کند؟
10. آیا به دارو یارانه تعلق می گیرد؟
11. مراجعات به پزشک باید با چه فواصلی انجام شوند؟
درمان بیماری آلزایمر یکی از حیطه های پژوهشی بسیار فعال دانش داروشناسی است و مجلات معتبر علمی هر روز شاهد گزارشات امید بخشی از پیشرفت آن هستند. از این رو امید می رود طی سال های آینده همان طور که معمای درمان بسیاری از بیماری های خطرناک و خانمانسوز بشر در گذشته کشف شده است، درمان بیماری آلزایمر نیز شناخته شده و وحشتی که اکنون در دل ها خانه گرفته از میان برود.

مداخلات غیر دارویی

یکی از دشوارترین مراحل مراقبت از فرد مبتلا به بیماری آلزایمر، مرحله ی میانی یا متوسط بیماری است که با تشدید اختلالات روانی - رفتاری همراه است. اغلب در این مرحله است که خانواده بر اثر ناکارآمدی در کنترل رفتارهای نامناسب و خطرآفرین بیماری و احساس استیصال تصمیم می گیرد بیمار را به آسایشگاه بسپارد. تجویز دارو در این مرحله اغلب تأثیری نسبی دارد و گاه بروز آثار جانبی این داروها بر وخامت اوضاع می افزاید. از این رو در سال های اخیر بر کاربرد روش های غیردارویی در کنترل علایم روانی-رفتاری تأکید بیش تری می شود. به شمه ی کوتاهی از این روش ها در زیر اشاره می شود:

فراهم کردن وضعیت فیزیکی مطلوب در بیمار:

برآورده نشدن نیازهای فیزیولوژیک از علل مهم اختلالات رفتاری در بیماران مبتلا به آلزایمر است که اغلب نیز اهمیت آن نادیده گرفته می شود. گرسنگی، تشنگی و برآورده نشدن نیازهای جنسی سبب بی قراری بیمار می شود و گاه او را وا می دارد تا شخصاً درصدد رفع آن ها برآید. از سوی دیگر اختلال در قضاوت و سست شدن مهارهای اجتماعی که ناشی از آسیب های مغزی حاصل از بیماری است، او را به سوی رفتارهای نامناسب اجتماعی سوق می دهد. برای مثال می بینیم فردی که قبلاً متدین و مبادی آداب بوده در ملأعام حرکات جنسی ناشایست انجام می دهد یا بدون اجازه از مغازه ها خوراکی بر می دارد.
اضافه شدن مشکلات جسمی از قبیل درد، تب، یبوست، عفونت یا احتباس ادرار نیز از جمله عواملی است که سبب تشدید بی قراری، توهم و حالت هذیانی می شود. تغییرات رفتاری ناگهانی بیمار علامت هشداردهنده ای است که لزوم مشورت با پزشک را به نزدیکان او گوشزد می کند.
ارتباط غیر مؤثر بین بیمار و اطرافیان شامل ناتوانی در بیان نیازها و دریافت پیام ها که معمولاً نتیجه ی وجود نقایص دیداری و شنیداری است براحساس خشم و سرخوردگی بیمار دامن زده و ممکن است به واکنش های پرخاشگرانه منجر شود. رفع این نقایص به کمک عینک و سمعک مناسب می تواند در تخفیف اختلالات رفتاری مؤثر باشد.
تغذیه ی مناسب، مایعات کافی، اعمال دفعی منظم، فعالیت فیزیکی کافی و رفع مشکلات جسمی موجود از مهم ترین اصول مدیریت درمان بیماران آلزایمر است.

فراهم کردن شرایط فیزیکی مطلوب در محیط:

نامناسب بودن شرایط زیستی و محیطی یکی دیگر از علل بروز یا تشدید اختلالات رفتاری است. وجود محرک های آزاردهنده یا نامربوط در محیط، مانند دمای زیاد یا سر و صدا و ازدحام، سبب تحریک بیمار می شود. محیط هایی که در آن تراکم اثاث منزل موجب محدودیت حرکتی فرد مبتلا به بیماری آلزایمر می شود، علاوه بر آن که ایمنی وی را به مخاطره می افکند، مانع تخلیه ی حالت تنشی او شده و تحریک پذیری اش را تشدید می کند. تعبیه ی برخی امکانات ساده در محیط، مانند کاربرد پریزهای زمان سنج که پس از گذشت مدت زمان معین خودبه خود جریان برق را قطع می کنند،‌ تبدیل اجاق خوراک پزی گازی به برقی که خطر آتش سوزی و سوختگی را کاهش می دهد، کاربرد قفل هایی که بازکردن آن ها به مهارت خاص نیاز دارد و مانعی در برابر خروج بدون اطلاع بیمار از خانه است، سبب می شود که بیمار آزادی عمل بیش تری در منزل داشته باشد. این آزادی های بدون آن که ایمنی بیمار را به خطر بیندازند سبب افزایش اعتماد به نفس، روحیه ی بالاتر و تخلیه ی تنش فرد شده و برخوردهای بیمار و مراقب را نیز کاهش می دهند.
مشاوره با کار درمانگرانی که در زمینه ی مناسب سازی محیط زندگی بیماران آلزایمر آموزش های مخصوص دیده اند، در مورد نوع و نحوه ی انجام تغییرات لازم ایده های سازنده ای به خانواده خواهد داد.

کاهش استرس مراقب:

مراقبت از بیمار مبتلا به آلزایمر کاری بسیار دشوار و تنش زاست. تحقیقات بسیاری در زمینه ی عوارض ناشی از بار مراقبت انجام شده که اکثر آن ها مؤید تأثیر منفی آن بر سلامت جسمی و روانی مراقبت بوده اند. دردهای عضلانی، خستگی مفرط، اضطراب و افسردگی از جمله عوارض شایع مراقبت است. بروز حالات فوق در مراقبان سبب می شود که کارآیی و آستانه ی تحمل آنان افت کرده و نتوانند به خوبی از عهده ی مراقبت از بیمار برآیند. در مواردی که مراقب از حمایت و پشتیبانی سایر اعضای خانواده محروم است، این عوارض شدیدتر بوده و زودتر پدیدار می شوند. از این رو توصیه می شود که مراقب از خود غافل نشود و حفظ سلامت خود را جدی بگیرد. معاینات منظم دوره ای به منظور ارزیابی وضعیت جسمی و روانی مراقبت و مداخله ی زودرس به منظور رفع علایم ایجاد شده قویاً به مراقبان توصیه شده است. علاوه بر آن، در مواردی که مراقب احساس می کند که استرس مراقبت از حدّ تحمل او فراتر رفته یا به حمایت بیش تری از سوی دیگر اعضای خانواده نیاز دارد، مشاوره ی فردی و خانواده درمانی از اقدامات مفید خواهد بود. گاه استرس مراقب بیش تر از ناآگاهی و ناکارآمدی او در زمینه ی شناخت ماهیت بیماری و مراقبت های روزمره نشئت می گیرد. در این موارد، استفاده از آموزش های کوتاه مدت ارائه شده توسط انجمن های آلزایمر یا استفاده از جزوات راهنمای عملی می تواند در کاهش استرس مؤثر باشد.
نظر به آن که درمان و مراقبت کافی از بیمار مبتلا به دمانس منوط به سلامت کافی و آرامش مراقب است، سعی شده که در بخش های دیگر این کتاب نیز سطوری به این موضوع اختصاص یابد.

روش های شناختی:

از آن جا که قوای شناختی بیمار مبتلا به آلزایمر ثابت نیست و هر روز بیش از روز پیش افت می کند، مداخلات شناختی پیشنهاد شده صرفاً در دوره ی زمانی محدودی اثربخش خواهند بود.

تحریک شناختی:

این روش بیش تر در مراحل آغازی بیماری و زمانی که هنوز توانایی های شناختی افت چشمگیری نکرده، مؤثر است. فعالیت های ذهنی، از قبیل خواندن کتاب و روزنامه، گوش کردن به رادیو، تماشای تلویزیون، حل جدول، بازی های فکری مانند شطرنج و نظایر آن سبب تحریک قوای شناختی شده و ازطریق تحکیم اتصالات عصبی موجود و ایجاد اتصالات عصبی تازه پیشرفت بیماری را تا حدودی کند می کند.

کاربرد علایم و اشارات راهنما:

این روش در مرحله ی خفیف تا متوسط بیماری که در آن بیمار بر اثر افت حافظه در انجام کارهای روزمره با مشکلات فراوان روبه رو می شود کاربرد دارد. الصاق برچسب های نوشتاری یا تصویری بر روی در کشوها یا کابینت ها که در آن محتویات گنجه ی مربوطه ذکر شده، الصاق تصاویری بر روی در دستشویی و اتاق ها که کارکرد آن ها را نشان می دهد، تهیه ی آلبومی که در آن عکس اعضای خانواده با زیرنویسی که نام آن ها و نسبت شان را ذکر کرده چسبانده شده از اقداماتی است که از سردردگمی بیمار می کاهد. بدیهی است که با توجه به شرایط زیستی و محیطی بیمار می توان ابتکارهای گوناگونی را به کار بست.

واقعیت درمانی:

اختلال در تشخیص موقعیت زمانی و مکانی و نیز تشخیص افراد از جمله علایمی است که ممکن است از همان مراحل خفیف بیماری آلزایمر ظاهر شود. برخی از بیماران هویت افراد زنده را با مرده اشتباه می گیرند یا مدعی می شوند که این خانه محل زندگی آن ها نیست و باید به خانه ی خود باز گردند. گروهی از متخصصان فن توصیه کرده اند که باید ارتباط بیمار را با واقعیت به طور منظم برقرار کرد و اجازه نداد که او در اشتباه خود باقی بماند. استفاده از تقویم و ساعت در مکان های مختلف خانه، بازگذاشتن رادیو و تلویزیون به منظور تازه کردن منظم اطلاعات بیمار و توضیح بردبارانه ی واقعیت به بیمار از جمله اقدامات توصیه شده در این روش است.

اعتبار درمانی:

برخلاف کارشناسان فوق، گروهی دیگر معتقدند که توجه دادن بیمار به واقعیت نه تنها کمکی به او نمی کند بلکه سبب درد و رنج بیش تر او نیز می شود. برای مثال، اگر به بیماری که معتقد است همسرش تا چند لحظه ی دیگر به خانه باز می گردد در حالی که همسر او مرده، مدام گوشزد کنیم که همسر خود را از دست داده است نتیجه ای به دست نمی آوریم جز آن که او را آشفته تر کنیم. بنابراین بهتر است باور او را معتبر و محترم بشماریم و به روش دیگری (مثلاً مشغول کردن او با فعالیتی جالب) توجه او را از این موضوع منحرف کنیم.

خاطره گویی:

در بیماری آلزایمر ابتدا حافظه ی نزدیک مختل می شود و حافظه ی دور ممکن است تا مدت ها کارآیی خود را حفظ کند. از این رو بیماران مبتلا به دمانس اغلب ترجیح می دهند که درباره ی گذشته صحبت کنند. این کار اعتماد از دسته رفته را به آنان باز می گرداند خصوصاً‌ اگر این گذشته با خاطرات خوش عجین باشد برای بیمار احساس شادمانی به همراه می آورد. خاطره گویی در جمع که می توان با ارائه ی تصویرها با آهنگ های یادآور خاطرات خوش گذشته به بیمار آن را ترغیب و تشویق کرد توصیه شده است.

موسیقی درمانی:

تحقیقات نشان داده اند که موسیقی حتی در مراحل پیشرفته ی بیماری بر بیماران تأثیری مثبت دارد. استفاده از موسیقی سبک و ملایم در هنگام صرف غذا توصیه شده است. علاوه بر آن، می توان از ترانه هایی که در دوره ی جوانی و میانسالی بیمار مورد علاقه ی او بوده نیز استفاده کرد. بدیهی است انتخاب این گونه ترانه ها باید توسط کسی که آشنایی قدیمی با بیمار دارد صورت گیرد. در مواقعی که چنین کسی در دسترس نیست می توان فهرستی از ترانه های مشهور قدیمی فراهم و از آن استفاده کرد. ولی باید به یاد داشت که گاه این گونه ترانه ها ممکن است برانگیزنده ی احساس اندوه و خاطرات تلخ در بیمار باشند و با واکنش منفی او رو به رو شوند. لذا توصیه می شود که در بار اول استفاده از هر ترانه بیمار را به دقت زیر نظر بگیریم و در صورت مشاهده ی هرگونه واکنش منفی ترانه ی مورد بحث را از فهرست خارج نماییم.

سایر مداخلات غیردارویی:

مداخلات غیردارویی در بیماری آلزایمر بسیار متنوع اند، ولی چون طراحی مطالعاتی که بتوانند اثر بخش این روش ها را به روشی علمی بررسی کنند به سادگی مطالعات دارویی نیست، در حال حاضر نمی توان اثر بخشی آن ها را با قطعیت تأیید کرد. از جمله ی این روش ها می توان از آرامش درمانی، هنر درمانی، نور درمانی، عطر درمانی و ماساژ و حتی درمان با حیوانات دست آموز نام برد.
منبع مقاله :
فروغان، مهشید؛ (1387)، بیماری آلزایمر، تهران، نشر قطره، چاپ اول